ایران باستان

ابر قدرت تمدن و فرهنگ و علم و الهیات و ...

ایران باستان

ابر قدرت تمدن و فرهنگ و علم و الهیات و ...

گذری بر تاریخچه خط در ایران زمین

 

 گذری بر تاریخچه خط در ایران زمین

بیش از 4000 سال خط مکتوب در ایران زمین

تاریخ خط و زبان ایران به دو دوره متمایز پیش از اسلام و بعد از اسلام تقسیم می شود.ملاک این تقسیم ، تنها تسلط اعراب و انقراض سلسله ساسانی نیست زیرا اتفاقات و حوادث سیاسی تنها عامل تمایز خط و زبان نمی تواند باشد بلکه علت این تقسیم ، آن است این دو دوره از هر جهت با هم تفاوت دارند و با آنکه ایرانیان بسیاری از سنن و خصوصیات کهن ملی خود را بعد از تسلط اعراب تازی حفظ کردند ولی به علت تغییر مذهب و تحول اوضاع سیاسی و اجتماعی ادبیات خط و تا حدودی زبان بعد از اسلام با پیش از آن تفاوت کلی را حاصل نمود .

در این مقاله به زبان و خط بعد از اسلام پرداخته نخواهد شد و هدف اصلی شناساندن زبان ، خط و ادبیات از شاهنشاهی هخامنشی تا پایان شاهنشاهی ساسانی است . با توجه به تارخچه خط در ایران باستان که طبق کتیبه ای که در جنوب ایران کشف شده است مبدا آن به حدود پنج تا هفت هزار سال پیش می رسد . برای نمونه میتوان از کتیبه های موجود در معبد سه هزار و پانصد ساله زیگورات نام برد ولی از آنجا که مدارک در این باره کامل نیست از نوشتن خط قبل از هخامنشیان خودداری نمودیم  .

دوره هخامنشی

تاریخ ایران از زمان مادها روشن و مدون است خلاصه اینکه شخصی به نام دیاکو مؤسس سلسله ماد بود او هگمتان یا اکباتان (همدان)را پایتخت خود قرار داد یکی از فرمانروایان بزرگ ماد بنام هُوَخشَتَرَ حکومت آشور را منقرض ساخت و دولت متد را اقتدار و اهمیت بخشید . جانشین او که آستیاگ نام داشت مغلوب کوروش کبیر گردید و سلسله ماد منقرض شد .

از زبان مادی سند و آثار کتبی باقی نمانده است ولی شکی نیست که زبان مادی با پارسی باستان خویشاوندی نزدیک داشته است ‍‌؛ به طوری که پارسیها و مادی ها زبان یکدیگر را به خوبی می فهمیدند .

کوروش موسس سلسله هخامنشیان ، مرکز حکومت خویش را در پاسارگاد قرار داد و کشور لیدی و بابل را مسخر نمود و مهمترین دولت و سلطنت دنیای قدیم را تشکیل داد  .

داریوش بزرگ بزرگترین شاهنشاه هخامنشی ، نخست یاغیان کشور را سرکوب کرد و در داخل کشور ایران را از سر حد چین تا ریگزارهای سوزان افریقا بسط داد و دولت هخامنشی را از مقتدرترین دولت های روی زمین کرد .

فرهنگ و تمدن درخشان ایران از روزگار هخامنشی آغاز می شود که سند های موجود و آثار باقیمانده ، قدرت و عظمت هخامنشیان و نیاکان ما را مسلم می دارد .

پارسی باستان

زبان ایرانیان در زمان هخامنشیان پارسی باستان یا فرس قدیم نامیده می شود که ریشه زبان فارسی کنونی است .

کتیبه های شاهان هخامنشی و لوح های زرین و سیمین که از آن روزگار باقیمانده به این زبان نوشته شده است . مجموع واژه های اصلی کتبیبه ها از چهارصد کلمه تجاوز نمی کند و مطالب آن عبارت است از نام و شرح خاندان شاهان –تفصیل فتوحات – ستایش یزدان – نکوهش دروغ و ناپاکی – سفارش به راستی و نیکو کاری.

این کتیبه ها غالبا به چند زبان است و غیر از پارسی باستان ، به زبان های آسوری ،ایلامی ، آرامی که بین ملل دست نشانده هخامنشیان معمول بوده ، نگاشته شده است .

مجموع کتیبه های هخامنشی بالغ بر چهل کتیبه است و مهمترین آنها در تخت جمشید ، همدان ، شوش ،نقش رستم ، بیستون ،الوند ، وان است که کتیبه بیستون از همه مفصل تر و مشتمل بر 420 سطر و هیجده هزار و نهصد کلمه می باشد که داریوش در این کتیبه چگونگی فرونشاندن شورش های داخلی و غلبه و تسلط به کشورهای خارجی و حدود متصرفات خود را شرح می دهد و در پایان مجد و بزرگواری کشور ایران را آرزو می کند .

خط میخی

کتیبه های هخامنشی به خط میخی است . ایرانیان این خط را از قوم کلده و آشور گرفتند و در آن تغییراتی دادند و آن را به صورت الفبایی در آوردند  .

تین خط از چپ به راست نوشته می شد و دارای 36 حرف بود و در کنده کاری و نوشتن روی سنگ و اجسام سخت به کار می رفت .

اولین خط میخی که به دست آمده از زمان آریار منه و آخرین آن از روزگار پادشاهی اردشیر سوم است و به سبب دشواری نگارش ، خط میخی از دوران اشکانیان رو به زوال نهاد و به تدریج منسوخ گردید .

در خط میخی و کتیبه های پنج کلمه به صورت پندار نگاری باقی مانده است پندار نگاری : بعد از مرحله تصویر نگاری در تاریخچه خط را گویند که تصویر کم کم ساده شد و به صورت علامت و نشانه در آمد و برای اسامی معنی نیز علائمی ایجاد گردید.علائم ریاضی که به صورت خط بین المللی در آمده از نمونه های پندارنگاری است .

اورامزدا - اهورامزدا

خشایثیه - شاهنشاه

دهیو - کشور

بغا - خدا

بومی - بوم – سرزمین

گذشته از سنگ نبشته ها ، سکه های هخامنشی و خطوط روی بعضی ظروف و سنگ ترازو ها و نگین های باقی مانده از آن عهد ، همه به خط میخی و زبان پارسی باستان می باشد .

برای شناختن زبان پارسی باستان چند جمله از بند اول کتیبه نقش رستم با زبان پارسی باستان نوشته می شود  .

 بغ وزر که اورامزداهی ایمم بومیم اداهی اومام آسمانم اداهی مرتیم اداهی شیاتیم ادامرتیهی .

ترجمه : خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که شادی را برای مردم آفرید .

زبان اوستایی

قدیمی ترین اثر از آثار آریایی اوستاست . زبان اوستایی با سانسکریت ،زبان ادبی و کهن هندیان شباهت تام دارد و معلوم می شود که ایرانیان و هندیان در روزگاری با هم زندگانی کرده و زبان مشترکی داشته اند که ریشه زبان اوستایی و سانسکریت بوده است .

زردشت پیامبر ایران باستان که قرن ها پیش از مسیح زندگی می کرده است از شمال یا شمال غرب ایران برخاسته است و متوجه مشرق ایران شده است و پیروانش گشتاسب و گرشاسب در مشرق ایران بوده اند پس زبان اوستایی در قسمت های شرقی هم مفهوم بوده است .

اوستا دارای دو لهجه است قسمتی از خود زردشت که خیلی قدیمی است و بقیه جدیدتر می باشند. گاتها یا سرودهای مذهبی از خود زردشت مقدس است .

اوستا در قدیم 21 کتاب را شامل می شده که مردم ایران از حفظ داشتند . در استیلای اسکندر ، مقداری از آن از دست رفت . بلاش اول اشکانی اهتمام به جمع آوری اوستا نمود و دستور داد اوستای پراکنده را که موبدان در حافظه داشتند جمع آوری کنند. ولی اقدام اساسی برای تدوین اوستا در زمان ارشیر بابکان انجام گرفت و عده ای از موبدان که ریاست آنها با تنسر ، هیربد هیربدان بود مامور جمع آوری اوستا شدند . بعد از اردشیر ، پسرش شاپور اول خرده اوستا را که پراکنده بود جمع آوری کرد . به روزگار شاپور دوم ساسانی درباره مراسم دینی بین زردشتیان اختلاف افتاد و به دستور شاپور ، آذر بد مهر اسپندان موبد موبدان به کتاب اوستا مراجعه و مطالب آن را مرتب نمود .

خط اوستایی

خط اوستایی بااحتمال زیاد در زمان ساسانیان تنظیم شده است در ضمن تدوین اوستا و کتابت آن متوجه شدند که خط پهلوی برای نوشتن تلفظ صحیح اوستا ، رسا نیست . بنابراین موبدان ، الفبایی از روی الفبای پهلوی بوجود آوردند که بتوان تمام لغات و کلمات مقدس و قرائت صحیح اوستا را بوسیله آن نوشت . این خط دین دبیره نام دارد که امروزه به خط اوستایی یا دبیری دین نیز خوانده می شود .

این خط که از راست به چپ نوشته می شود کاملترین خطوط موجود عالم است . زیرا در الفبای اوستایی اولا اعراب جزء حروف است ثانیا برای تمام صداها ، حروف و علامت خاص وجود دارد .

الفبای اوستایی 44 حرف دارد و حرو متصل به یکدیگر نیستند و جدا نوشته می شوند . چون اعراب داخل حروف است خواندن و نوشتن بسیار ساده است . و به جرات می توان گفت خط اوستایی یکی از کاملترین خطوطی است که تا کنون مورد استفاده واقع شده است .

دوره اشکانیان

پس از مرگ اسکندر گجسته ( ملعون ) ، کشور های متصرفی ، بین جانشینان او تقسیم شد و سلکوس به فرمانرواییئ ایران منصوب گردید. مدت هشتاد سال سلوکی ها بر کشور ایران تسلط داشتند تا آنکه مردم خراسان با قیامی مردانه ،سلوکی ها را مغلوب ساختند و دولت پارت یا اشکانیان بوجود آوردند .

توضیح آنکه پارت parthava پرثوه – به سبب گذشت زمان در کلمه پرتو تحول ایجاد شده و حروف ( ر ) به ( ل) و ( ث ) به ( ه) تبدیل گردیده و در نتیجه پرتو پلهو شده و بر اثر قلب ل و ه بصورت پهلو در آمده است .

پارت سرزمین خراسان و گرگان امروزی کنونی است که در کتیبه بیستون جزو کشور های که داریوش بر آن ها حکمرانی داشته ، نامش آمده است . واژه پهلو همان طور که توضیح داده شد از همان لغت پرتو یا پرثوه است که در نتیجه تطور لغوی به آن صورت درآمده است و لفظ پهلوان به معنی شجاع از همین واژه پهلوی است چه پرتوها ( پهلوی ها ) قریب 500 سال در مقابل حمله رومیان مقاومت کردند .

زبان پهلوی اشکانی

پس از استقرار اشکانیان ، زبان پهلوی یا زبان مردم خراسان زبان رسمی و درباری ایران شد و تا تسلط اعراب تازی زبان مردم شمال و مشرق ایران بود .

از زبان پهلوی اشکانی که به زبان پهلوی شمالی نیز معروف است جز چند کلمه بروی سکه ها ، آثار مهمی باقی نمانده است و در ضمن زبان ارمنی و لهجه های آذربایجان و خراسان ، پاره ای از واژه های پهلوی اشکانی دیده می شود .

گاهی از کلمه پهلوی ، زبان فارسی روان اراده می شود به طوریکه در دوره های منفور اسلامی ، پهلوی زبان می گفتند مقصود زبان پارسی بوده و آن را در برابر زبان عربی استعمال می کردند . این زبان که اصل آن از پارسی باستان است به مرور زمان تغییر پیدا کرد و پس از تحول بسیار به صورت پارسی و زبان دری در آمد .

مانی در سال 251 میلادی به سن 45 سالگی ادعای پیامبری کرد و جهت تبلیغ شاپور اول ساسانی به دین خود ، کتاب شاپورگان را به زبان پهلوی اشکانی نگاشت . قسمتی از آثاری که اخیرا از مانویان در تورفان  ایالتی از ترکستان چین  پیدا شده بنا به عقیده عده ای از محققین به خط و زبان پهلوی اشکانی می باشد .

رساله ای هم به زبان پهلوی اشکانی در دست است به نام درخت آسوریک که جمعی از محققین عقیده دارند که اصل آن به زبان پهلوی اشکانی بوده و بعد به پهلوی ساسانی در آمده است و این کتاب در اصل منظوم بوده و اشعار 12 هجایی داشته ولی اکنون اوزان ابیات به هم خورده و به نثر تبدیل شده است .

موضوع درخت آسوریک عبارتست از مناظره درخت خرما و بز 

به عنوان نمونه چند سطر کتاب با ترجمه نقل می شود

درختی رست است تر او شتر و اسوریک ،

بنش خشک است ، سرش هست تر ،

ورگش کنیا ماند ، برش ماند انگور،

شیرین بار آورد 

مرتومان وینای آن ام درختی بلند

ترجمه : درختی رسته است آن طرف شهرستان آسوریک ، بنش خشک است و سر او تر است ، برگش به نی ماند و بارش به انگور. شیرین بار آورد . مردمان بینی من آن درخت بلندم  .

اخیرا سندی به زبان پهلوی اشکانی در اورمان کردستان کشف شده و آن عبارت از دو قباله زمین است که در 120 سال پیش از میلاد مسیح آن را به خط پهلوی اشکانی روی پوست آهو نوشته اند .

خط پهلوی اشکانی

خط پهلوی اشکانی که با حروف جدا از هم و منقطع و از راست به چپ نوشته می شد از خط آرامی اقتباس شده بود ، خط آرامی را کلدانیان که تابع ایران بودند در این کشور رواج دادند .

در زمان هخامنشیان این خط مخصوص تحریر بود و خط میخی برای کتیبه و کنده کاری به کار می رفت ، در دوره اشکانیان خط پهلوی برای کتیبه و کنده کاری هر دو معمول شد. خط پهلوی دارای 25 حرف است و عیب بزرگ و اشکال اینست که یک حرف گاهی چند صدای مختلف می دهد .

دوره ساسانیان

اردشیر بابکان ، اردوان آخرین پادشاه اشکانی را شکست داد و آن سلسله را منقرض کرد و سلسله ساسانی را تاسیس نمود و پایتخت را از شمال به جنوب آورد . مذهب مقدس زردشتی را که از روزگار تسلط اسکندر به تدریج از رونق افتاده بود آیین رسمی ایرانیان کرد و آتشکده های خاموش را روشن ساخت و با احیای امور مذهبی و تنظیم کارهای کشوری همت گماشت . جانشینان اردشیر ، در آبادانی کشور و بسط علم و فرهنگ و ترویج آداب و رسوم ملی ، کوشش بسیار نمودند .

زبان پهلوی ساسانی

زبان پهلوی ساسانی که به پهلوی جنوبی معروف است با پهلوی اشکانی تفاوت مختصری دارد .

با ملاحظه بعضی کلمات که هنوز در زبان پارسی به کار می رود. می توان به اختلاف میان دو لهجه اشکانی و ساسانی پی برد . مثلا (( گرسنه ، گسنه )) که به زبان پهلوی اشکانی است در زبان پهلوی ساسانی  گشنه )) است. همچنین ((فرستک)) در پهلوی اشکانی، (( فرشتک )) در پهلوی ساسانی و فرشته در زبان پارسی کنونی است .

اصل زبان پهلوی جنوبی نیز از پارسی باستان است و به جهت آنکه پاره ای از اصطلاحات دینی و لغات اوستایی در آن راه یافته و از حیث قواعد دستوری با پهلوی اشکانی فرق مختصری دارد ، از اینرو آن را لهجه ای از لهجه های پهلوی می شمارند .

از زبان پهلوی ساسانی آثار متعددی باقی مانده است که قسمت عمده آن کتب دینی ، اخلاقی ، ادبی ، داستان است .

در روزگار ساسانیان اوستا جمع آوری شد و ترجمه و تفسیرهایی بر آن نوشته شد و ترجمه و تفسیر هایی بر آن به پهلوی نوشته اند و آن را زند گفته اند و شرحی که بعد برای زند نوشته شد به پازند معروف است  .

خط پهلوی ساسانی از روی خط پهلوی اشکانی تنظیم شه که در کتیبه ها ، حروف آن مانند پهلوی اشکانی از هم جدا نوشته می شد و در نامه ها و تحریر، با هم ترکیب می یافت . تعداد الفبای پهلوی را از 18 تا 25 حرف نوشته اند و علت این امر آن است که در خط پهلوی یک حرف چند صدای مختلف می دهد .

دبیران دوره ساسانی بعضی از لغات را به آرامی می نوشتند و هنگام خواندن پهلوی می خواندند و آن را هُزوارٍٍِِ‌ش می نامیدند ، مثلا « ملکان ملکا » می نوشتند ، « شاهنشاه » می خواندند و « یوم » می نوشتند و « روز » می خواندند .

با آنکه زبان پهلوی از حیث قواعد دستوری و ریشه کلمات با زبان پارسی کنونی اختلاف جزیی دارد، به سبب اینکه الفبای پهلوی حروف صدادار ندارد و یک حرف ، صدای مختلف می دهد و تفنن نوسیدگان که هزوارش را معمول کرده ، خواندن کتب پهلوی خالی از اشکال نیست .

خط پهلوی در دوره ساسانیان معمول بوده و تا حدود یک قرن بعد از اسلام در ایران زمین رواج داشته است و تا زمان حجاج بن یوسف ثقفی دفاتردیوانی به خط پهلوی نوشته میشد و بعد از آن که خط عربی جانشین آن گردید تا مدتی بین جمعی از ایرانیان خصوصا موبدان این خط برای نامه نگاری و نوشته های دینی به کار می رفت 

کتیبه هایی از دوره ساسانیان کشف شده که مهمترین آن ها عبارتست از :

1- کتیبه نقش رستم نزدیک تخت جمشید از اردشیر بابکان به سه زبان پهلوی اشکانی و ساسانی و یونانی

2- کتیبه حاجی آباد در سه فرسخی تخت جمشید ار شاپور اول ساسانی که به پهلوی ساسانی و اشکانی نوشته شده

3- کتیبه پایکوبی بین قصر شیرین و سلیمانیه کردستان عراق که بخشی از ایران بوده است کتیبه بسیار مفصلی است از نرسی به خط پهلوی اشکانی و ساسانی نوشته شده .در این کتیبه نرسی بیان می کند که چگونه بهرام سوم را از تخت پایین آورده و خود به سلطنت رسیده ات . این کتیبه راجع به حدود ایران درآن زمان اطلاعات جالبی می دهد .

کتیبه هایی در طاق بستان و نقش رجب و تخت جمشید و همچنین لوح ها و سکه ها و مهر هایی از دوره ساسانی باقی ست که جهت رعایت اختصار از ذکر آن ها خودداری می شود و البته یکی از آثار پر ارزش به خط پهلوی ساسانی کارنامه اردشیر بابکان است که در قسمتی از آن می گوید .

پس از مرگ اسکندر گجستک رومی ایران شهر 240 کدخدایی بود. سپاهان و پارس و نواحی نزدیک آن در دست اردوان سردار بود. بابک مرزبان وشهردار پارس و گمارده اردوان بود .

 برگرفته شده از سایت www.ariaman.com